loading...
جوک
محمد رضا باقری بازدید : 6 دوشنبه 25 شهریور 1392 نظرات (0)

سر شب لپتاپ رو خاموش کردم رفتم نشستم تو پذیرایی در جوار خانواده
۱ دقیقه بعد مامانم : لپتاپت سوخته ؟
من : نه
۳ دقیقه بعد بابام : اینترنتت شارژش تموم شد ؟
من : نه
اندکی بعد بابام : چی شده حالت خوب نیست ؟
من : نه چطور ؟
یه ذره بعد مامانم : تو چته ؟ چرا سرت تو لپتاپ نیست ؟
من : خب گفتم یکم بیام پیش شما بشینم !
بابام : مطمئنی طوری نشده ؟
مامانم : خب بگو چرا اینجوری میکنی آخه ؟
هیچی دیگه پا شدم اومدم لپتاپ رو روشن کردم

************************

با فک و فامیل نشستیم داریم اسم فامیل بازی میکنیم.
داییم میوه با "ی" رو نوشته :
یه کیلو خیار :|
دوستان اگه با من کاری ندارین میرم که تو افق محو شم!!!

************************

همکلاسیم اومده بهم پی ام داده
دلم میخواد بمیرم ..
خوب مرتیکه مگه من عزراییلم ….؟؟ برو بمیر …..!

***********************

زندگی کردن رو باید از زودپز یاد گرفت
زیرش داره میسوزه نشسته داره سوت میزنه 

***********************

گدا داشتیم تو محلمون ، هرچى خیابون شلوغ تر میشد این فلج تر میشد
یه بار راهپیمایى شد، رفت تو کما !

***********************

جوک طولانی !

پیرمردی مشکل شنوایی داشته و هیچ صدایی رو نمی تونسته بشنوه.

بعد از چند سال بالاخره با یک دارویی خوب می شه.

دو سه هفته می گذره و می ره پیش دکترش که بگه گوشش حالا می شنوه.

دکتر خیلی خوشحال می شه و می گه:

خانواده شما هم باید ظاهرا خیلی خوشحال باشن که شنوایی تون رو بدست آوردید.

پیرمرد می گه: نه، من هنوز بهشون چیزی نگفته ام!

هر شب می شینم و به حرف هاشون گوش می کنم…

فقط تنها اتفاقی که افتاده اینه که

توی این مدت تا حالا چند بار وصیت نامه ام رو عوض کرده ام!

*************************

یکی از معضلات بچگیم این بود که
چرا من نمی تونم مثل شخصیت های کارتون
که اشکاشون به دو طرف پرت میشد گریه کنم !شوما چی؟؟؟

************************

یعنی انتظار داشتن از بعضیا حکایت شرط بستن
رو ” خر ” توی مسابقه اسب دوانیه … والااا

************************

یکی از فانتزیام اینه که وقتی بهم خوراکی تعارف کردن بگم:
«مرسی … الان میل ندارم»
لامصب این جمله خیلی با کلاسه
ولی نمی دونم چه حکمتیه که من همیشه و همه جا میل دارم !

***********************

جوش مجلسی چیست !؟
یک جووش هایی هست برجسته و قرمزو روو دماغ
به هر مجلسی که دعوت شین ، سریعن ظاهر میشه !

***********************

از چی بگم از سامسونگی که شده سمبل رشادت
ایران شده واسش مثه صندوق تجارت
پس glx وطن کجاس نیس
با اینکه از جیب در میاد اما مجاز نیس
پولام صفر شد بهم پول بده ایزد
با این وضع فقط باید پسته رو بلیسم
از چی بگم تو بهم بگو چی بگم خب
ما گفتیمو پراید دوباره ۷ میلیونی شد !

***********************

یه زور رفتم جلو در یخچال
دیدم مامانم چیزی نگفت
اومدم نشستم پای کامپیوتر
بازم چیزی نگفت
بابام از سر کار اومد کولرو روشن کرد
:|
همینجوری داشت همه چی خوب پیش میرفت
یهو از خواب پریدم
گفتم اگه شما به روز افتادین زیاد دقت نکنین
:|

***********************

رفتم تو یه وب
راجع به حیوانات بود:|
نوشته بودن از گذاشتن عکس خود در این مکان اجتناب کنی

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    از سایت راضی هستید
    آمار سایت
  • کل مطالب : 41
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 19
  • بازدید امروز : 14
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 17
  • بازدید ماه : 68
  • بازدید سال : 104
  • بازدید کلی : 1,228